جستجو
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۴ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش غلامحسین، گلناز، فاطمه، و فریده، تلاش اهالی ریگان برای آوردن آب به این منطقه ولی قطع مجدد آب و ضرر روزانه چهارصد تومانی، از بین رفتن مزارع جو و گندم و بیچارگی مردم از این امر، ناراحتی وی از این مسئله، بازگشت به ابارق و انتظار برای آمدن خانواده، فرستادن رحیمی به همین منظور، فرستان علی شوفر به کرمان با تعدادی بره که توسط عباسخان به فروش برسد، آوردن اسباب اثاثیه توسط علی شوفر و آمدن خودشان با آقا میرزا محمدخان با ماشین بیوک، گرفتن پول از شاطر در صورت نیاز، گرفتن سه هزار تومان طلبش از برادرش، دعوت تیمو به آمدن به ابارق، ارسال کارت تبریک عید برای افراد خانواده...
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۳ ش
شامل احوالپرسی، رسیدن نامههایش، خوبی هوای عباس آباد و خالی بودن جای خانواده در آنجا، ریزش باران و صید دو آهو، رسیدگی به حسابهای وکیل آباد، ماندن چند روزه در بم و فرستادن رضوانی برای آوردن خانواده به آنجا، درباره حرفهای پوچی که آذر نوشته و اینکه دست از این حرفها بردارد، باز شدن نامه امیر هوشنگ توسط آذر و مهم نبودن این مسئله، تمام شدن کار بنایی منزل با مخارجی حدود ۲۷ تا ۳۰ هزار تومان، سلام رساندن به فاطمه، فریده، غلامحسین، گلناز، آقا میرزا محمدخان، آقا فرج الله، رضوانی، و بشارت، خرید برنج از بازار کرمان، گرفتن پول از غلامعباس در نگار، رسیدن روزنامههای ارسالی، ارسال مرکبات در صورت نیاز...
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۴ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندان، داشتن کسالت، رسیدگی به حسابهای ابارق، عزیمت به نرماشیر، وضعیت و احوال گلناز و غلامحسین، فرستادن نامه فریده و فاطمه در صورت دریافت آن، گله از بی خبری از همسرش، سلام رساندن به حضرت علیه، برادرش، همشیره، سالار مظفر، آقای عدل، سرهنگ ریاست شهربانی، عزت الله، سیمین، نپتون، ناصر، روشن، و پوران، فرستادن وسایل لیست ارسالی، گرفتن پول مورد نیاز از شاطر محمدتقی، تحویل گندمها از علی شوفر به اصغر باغبان، پرسیدن قیمت پسته از عزت الله، سلام رساندن به ارباب شاپور کیانیان، مناسب بودن هوا برای شکار، ارسال اخبار شهر کرمان و سفرهای استاندار، بارندگی خوب در نگار، احوالپرسی از...
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل احوالپرسی و دلتنگی برای فاطمه و فریده، حضور در عرب آباد و سپس ابارق همراه با غلامعباس، رفتن به بم، سردی هوای ابارق و خوشحالی از اینکه بچهها نیامدند، ارسال ۵۰ من ذغال و برنج از بم، درخواست فرستادن جوهر خودنویس توسط علی یا سیدحسین، سؤال از حسین نصرالله در خصوص گرفتن پول از صباحی، سلام به عشرت الملوک، فروغ نصرت، سالار مظفر، عزت الله، نصرت الله، ناصر، و سایر همشیره زادهها، بی خبری از امان الله و سیمین، درخواست ارسال روزنامه و نامههای رسیده، رفتن حسین نصرالله پیش کیوان آذر روزنامه فروش و ارسال روزنامه رعد امروز، درخواست ارسال دوای دندان به ابارق و ارسال باروت از انبار توسط حسین نصرالله